۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه

آنارشيست ها تمدن مدرن را به نقد مى كشند


واژه آنارشى در جهان غرب مايه پريشانى اكثر مردم مى شود اين واژه حاكى از بى نظمى، خشونت و عدم قطعيت است. آنها براى ترسيدن از چنين چيزهايى دلايل خوبى دارند زيرا سال هاست كه با آنها زندگى كرده اند البته نه در جوامع آنارشيستى كه هرگز وجود نداشته اند بلكه درست در همان جوامعى كه بيشترين ترس از آنارشى را داشته اند يعنى دولت ملت هاى نيرومند روزگار مدرن.

هربرت ريد معتقد است نظم و ترتيب فعلى دنياى سياست به قسمى كه در جهان امروز مى بينيم نظمى است كه به جامعه تحميل مى شود نه مردم آن را مى خواهند و نه آن وقعى به نيازهاى مردم مى گذارد به همين دليل آشوبناك و ويرانگر است سياست بختكى است كه بر احساسات ما سنگينى مى كند سياست ناقض اساسى ترين اقتضاى زيباشناسى است بى بهره از زيبايى است سياست تحميلى است مثل صدايى كه با چنان بسامدى به گوش ما بكوبد كه فريادمان درآيد و كسانى كه آن را به راه انداخته اند آن را موسيقى بنامند نظم زندگى مدرن چنان همهمه و جنجالى است كه ما را نسبت به الحان ظريف تر و ملايم تر جهان تقريباً ناشنوا ساخته است آنارشيست ها معتقدند كه نهاد سرمايه دارى نهادى ويرانگر غيرعقلانى و ناانسانى است سرمايه دارى حريصانه منابع سرشار زمين را مى بلعد و سپس مقادير انبوهى از محصولات را با آنها سرهم بندى مى كند

آنارشيست ها مى گويند هر ۲ نوع بوروكراسى سرمايه دارى و سوسياليستى زمانه ما نتوانسته اند به بزرگ ترين وعده خويش كه استقرار دموكراسى است عمل كنند جوهر و ذات دموكراسى اين است كه مردم بايد كنترل زندگى خويش را در اختيار داشته باشند ولى زندگى هاى ما با مجتمع سياسي نظامى صنعتى دولت هاى بزرگ هدايت مى شود آنارشيست ها معتقدند كه عبارت نظم و قانون از نيرنگ هاى بزرگ دوران ماست قانون موجب نظم نمى شود قانون اگر چيزى به دنبال آورد همانا نظم دولت توتاليترى يا نظم ارتش است كه در آنها ترس و تهديد موجب مى شود مردم سر جاى خود بمانند قوانين بنابه طبع نمى توانند جامعه خوبى بيافرينند چنين جامعه اى فقط به دست شمار عظيم مردمانى خلق مى شود كه ذخاير و منابع و نيز خودشان را به صورت داوطلبانه به نظم و ترتيب مى كشند آنارشيست ها تمدن مدرن را به نقد مى كشند و مى گويند كه تمدن مدرن با حكومت قانون و فعاليت هاى غول آساى صنعتى و با دموكراسى نمايندگى اش چه چيزى به ارمغان آورده است؟ در حالى كه خود آنارشيست ها هم متهم شده اند كه طرفدار خشونت هستند و آن را روش ايجاد تغيير انقلابى مى دانند اما حقيقت اين است كه آنارشيست ها تغيير انقلابى را چيزى فورى و بى واسطه مى انگارند چيزى كه هم اكنون هرجا كه هستيم هرجا كه زندگى مى كنيم و هرجا كه كار مى كنيم بايد انجام دهيم چنين انقلابى يك هنر است يعنى نيازمند جسارت تخيل نيز هست

آنارشيست ها مى كوشند رابطه پيچيده و بغرنج نهادهاى در حال تغيير و فرهنگ در حال تغيير را سر و سامان دهند آنان مى دانند كه ما بايد هم اينك در فرهنگ شروع به انقلاب كنيم اما اين را هم مى دانند كه اين انقلاب بسيار محدود خواهد بود تا وقتى كه راه تازه اى براى زندگى توده هاى مردم باز شود هربرت ريد در اين باره مى نويسد( نمى توان فرهنگ را از بالا تحميل كرد فرهنگ بايد از پائين بجوشد فرهنگ از ميان مردم از بطن كار و زندگى روزانه آنان برمى آيدفرهنگ تجلى خودجوش سرخوشى هاى مردم در زندگى و در كار است و اگر اين سرخوشى وجود نداشته با شد فرهنگ هم وجود ندارد ) به اعتقاد هربرت ريد فن و هنر انقلاب بايد فراتر از آنچه عقل و آنچه علم مى نامند برود چون هم عقل و هم علم به تجربه ناقص گذشته محدود هستند

منبع: كتاب آنارشيست سياست شاعرانه نويسنده: هربرت ريد ترجمه:حسن چاوشيان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر